Thursday, 5 September 2019

دلنوشته

وقتی سفر کردم فهمیدم همه چی قراردادیه، مثل تعریف دختر خوب، زن خوب و مادر خوب.

زن پستچی رو دیدم که بچه یک ساله شو زد ترک دوچرخه و رفت سر کار.
زن استادی رو دیدم که بچه دو ساله شو گذاشت یه ماه رفت سفر علمی. 
و هیچ کس متهمش نکرد که مادر بدی بوده.

زنی رو دیدم که از سرطان سینه نجات پیدا کرده بود و نگران نبود دیگه شوهر پیدا نکنه. قصد داشت یه سفر بره اروپا گردی.

زنی رو دیدم که هرگز پیاز داغ درست نمیکرد و هیچ مشکلی تو زندگیش ایجاد نشده بود.

زنی رو دیدم که تنها به کشورهای مختلفی سفر کرده بود‌.

و تلویزیون و اخبار پر بود از زنانی که دنبال آرزوهایشان بودند.
 زن بوکسور، زن مکانیک، زن رییس، زن سیاستمدار، زن مستقل، زن ...

بعد فکر کردم زن بودن چه ادبیات محدود کننده ای در کشور من دارد
برای رنگ مو و سایز بدن و تاریخچه روابط عاشقانه و تحصیلات و شغل و و قضاوت می شود. 

No comments:

Post a Comment